سایت عاشقانه بیاتو

ساخت كد آهنگ


سایت تفریح و سرگرمی تفریح روز



برای ورود به باحال ترین و با جنبه ترین های چت روم کلیک اینجا کنید
درباره ما
سلام به سایت جدیدترین اس ام اس ها عاشقانه بیاتو اس ام اس 7 خوش اومدی امیدوارم لحاظت خوب وخوشی رو در این سایت سپری کنید . برای پشتیبانی از ما اگه خواستید میتونیم تبادل بنر باهم داشته باشیم. منتظرم خبرتون هستم . بدورد. خوش بگذره.
جديدترين مطالب
آخرين مطالب
موضوعات
  • اس ام اس
  • اس ام اس آرزو
  • اس ام اس آشتی
  • اس ام اس انتظار
  • اس ام اس با موضوع خداوند
  • اس ام اس معرفت و به سلامتی
  • اس ام اس بارانی
  • اس ام اس بوسه
  • اس ام اس بی معرفتی
  • اس ام اس بی وفایی
  • اس ام اس تبریک ازدواج
  • اس ام اس تولد
  • اس ام اس سالگرد ازدواج
  • اس ام اس عید نوروز
  • اس ام اس تسلیت
  • اس ام اس تنهایی
  • اس ام اس تیکه دار
  • اس ام اس خداحافظی
  • اس ام اس خیانت
  • اس ام اس دلتنگی
  • اس ام اس دوستت دارم
  • اس ام اس رفاقتی
  • اس ام اس روز ازدواج
  • اس ام اس روز دختر
  • اس ام اس روز زن
  • اس ام اس روز پدر
  • اس ام اس روز مادر
  • اس ام اس روز نوجوان
  • اس ام اس سرکاری و خنده دار
  • اس ام اس سیزده به در
  • اس ام اس شب بخیر
  • اس ام اس شب یلدا
  • اس ام اس شکلک دار
  • اس ام اس صبح بخیر
  • اس ام اس ضد دختر
  • اس ام اس ضد پسر
  • اس ام اس عاشقانه
  • اس ام اس عید غدیر
  • اس ام اس عید فطر
  • اس ام اس عید قربان
  • اس ام اس غرور
  • اس ام اس فصل بهار
  • اس ام اس فوتبالی
  • اس ام اس ماه رمضان
  • اس ام اس ماه محرم
  • اس ام اس مهربانی
  • اس ام اس موفقیت
  • اس ام اس ناامیدی
  • اس ام اس نیمه شب
  • اس ام اس پ ن پ
  • اس ام اس پرسشی
  • اس ام اس چهار شنبه سوری
  • اس ام اس گرانی
  • اس ام اس ولنتاین
  • اس ام اس بی تربیتی
  • اس ام اس انحرافی
  • اس ام اس ضدحال
  • اس ام اس سربازی
  • اس ام اس لـــــری
  • اس ام اس تـــــرکی
  • اس ام اس رشـــتی
  • اس ام اس لات و لوت
  • اس ام اس غمگین
  • داستان
  • داستان آموزنده
  • داستان جالب
  • داستان عاشقانه
  • مطالب خواندنی
  • اشعار زیبا
  • اشعار عاشقانه
  • متن های عاشقانه
  • متن های زیبا
  • مطلب طنز
  • متن کارت عروسی
  • شعر عاشقانه غمگین
  • شکلک های متنوع برای زیبا سازی وبلاگ
  • تصاویر پ ن پ
  • تصاویر پ ن پ
  • اس ام اس و ومطالب ارسالی
  • مطلب ارسالی 1
  • آهنگ پیشواز ایرانسل
  • آهنگ پیشواز پ ن پ
  • احسان خواجه امیری
  • پویا بیاتی
  • حمید عسگری
  • رضا صادقی
  • علی عبدالمالکی
  • علی لهراسبی
  • محسن یگانه
  • مهدی احمدوند
  • مجیدخراطها
  • محسن چاووشی
  • شادمهر عقیلی
  • محمد علیزاده
  • مرتضی پاشایی
  • فریدون آسرایی
  • رضا صادقی
  • دانستنیها
  • آیا میدانید؟؟
  • دانستنیهای گوناگون
  • بیوگرافی خواننده ها
  • احسان خواجه امیری
  • آرش
  • امیرتتلو
  • افشین آذری
  • پویا بیاتی
  • حسین تهی
  • رضا پیشرو
  • رضا صادقی
  • بیژن مرتضوی
  • سیاوش قمشی
  • شهرام صولتی
  • شهرام شکوهی
  • شادمهر عقیلی
  • علی اصحابی
  • علی لهراسبی
  • علی عبدالمالکی
  • علی تکتا
  • علیرضا افتخاری
  • علیرضا روزگار
  • فریدون آسرایی
  • فرزاد فرزین
  • کامران و هومن
  • مهدی مقدم
  • محسن چاووشی
  • مجید خراطها
  • محسن یگانه
  • مهدی احمد وند
  • منصور
  • معین
  • مرتضی پاشایی
  • محمد علیزاده
  • یــــــــاس
  • ترفند های جالب
  • ترفند اینترنتی
  • ترفند گوشی
  • ترفند کامپیوتر
  • آموزش نرم افزار و کامپیوتر
  • آموزش فتوشاپ
  • آموزش ویندوز 7
  • آموزش ویندوز 8
  • نرم افزار کامپیوتر
  • مطالب جالب خواندنی
  • مطالب (1)
  • پست های فیسبوکی
  • قسمت 1
  • عکس های خنده دار
  • قسمت (1)
  • قسمت (2)
  • قسمت (3)
  • قسمت (4)
  • قسمت (5)
  • قسمت (6)
  • تک مطلب های خنده دار
  • قسمت (1)
  • قسمت (2)
  • قسمت (3)
  • تک مطلب های عاشقانه وغمگین
  • قسمت (1)
  • قسمت (2)
  • قسمت (3)
  • ترول های خنده دار
  • قسمت 1
  • قسمت 2
  • جوک فک و فامیله ماداریم؟
  • قسمت 1
  • قسمت 2
  • چیستان
  • قسمت 1
  • قسمت 2
  • قسمت 2
  • اس ام اس سنگین و معنی دار
  • قسمت 1
  • سکوت و عشق
  • قسمت (1)
  • اس ام اس سیگار
  • قسمت (1)
  • دانلود رمان های مختلف
  • قسمت (1)
  • عکس ها و فایل های خود سایت
  • قسمت (1)
  • مطالب با موضوع خدا
  • قسمت (1)
  • نویسندگان

    • )
    • )
    • mypanahgah.ir

    داستانی از بخشندگی کوروش کبیر

    روزی که کوروش وارد شهر صور شد یکی از برجسته ترین کمانداران سرزمین فینیقیه (که صور از شهرهای آن بود) تصمیم گرفت که کوروش را به قتل برساند.

    آن مرد به اسم "ارتب" خوانده می شد و برادرش در یکی از جنگ ها به دست سربازان کوروش به قتل رسیده بود.

    کوروش در آن روز به طور رسمی وارد صور شده بود و پیشاپیش او،

     

     

    بقیه در ادامه ی مطلب ....

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: داستانی از بخشندگی کوروش کبیر,

    + نوشته شده در یک شنبه 1 دی 1398ساعت 14:6 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    خیلی دوستت دارم

     

    دختر از دوستت دارم گفتن هر شب پسره خسته شده بود..
     
    یک شب وقتی اس ام اس آمد بدون آن که آنرا باز کند

    موبایل را گذاشت زیر بالشش و خوابید
     
    صبح وقت مادر پسره به دختره زنگ زد و گفت: پسرم مرده…
     
    دختره شوکه شد و چشم پر از اشک

    بلافاصله سراغ اس ام اس شب گذشته رفت..
     
    پسره نوشته بود… تصادف کردم

    با مشکل خودم را رساندم دم در خونتون

    لطفا بیا پائین میخوام برای آخرین بار ببینمت…

    «خیلی خیلی دوستت دارم»
    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: خیلی دوستت دارم, اس ام اس اس ام اس عاشقانه , SMS اس ام اس عاشقانه , دانلود اس ام اس اس ام اس عاشقانه , اس ام اس جديد اس ام اس عاشقانه , تازه ترين اس ام اس اس ام اس عاشقانه , اس ام اس مناسبت اس ام اس عاشقانه , اس ام اس جديد اس ام اس عاشقانه , سئس اس ام اس عاشقانه , دانلود اس ام اس عاشقانه , دانلود اس ام اس اس ام اس عاشقانه , دانلود کتاب اس ام اس عاشقانه , دانلود کتاب موبايل اس ام اس عاشقانه , دانلود کتاب هاي اس ام اس عاشقانه , دانلود برنامه اس ام اس اس ام اس عاشقانه , ,

    + نوشته شده در یک شنبه 1 دی 1398ساعت 1:15 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    این بند دل آدم کجاست؟؟

     
    خدایـــــا

    این بند دل آدم کجاست؟؟

    ک گاهی با یک

    اسم..

    نگاه..

    با حضور یک نفر..

    و یا با یک لبخند “پاره میشود”
    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: این بند دل آدم کجاست؟؟,

    + نوشته شده در یک شنبه 1 دی 1398ساعت 1:8 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    اس ام اس به سلامتی جدید (01)

    به سلامتی پسری که:
    10
    سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت
    20
    سالش شد زد تو گوشش هیچی نگفت
    30
    سالش شد زد زیر گوشش زد زیر گریه باباش گفت چرا گریه میکنی؟
    گفت آخه اون روزا که میزدی دستت نمیلرزید.,.
    .
    .
    .
    به سلامتی کسایی که به پای هم پیر شدن ولی از هم سیر نشدن
    .
    .
    .
    به سلامتی میخی که هرچی تو سرش زدن خم نشد
    .
    .
    .
    به سلامتی رفیق که آخرش فقط رفاقتاست که می مونه
    .

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: اس ام اس به سلامتی جدید (01),

    + نوشته شده در سه شنبه 26 آذر 1398ساعت 14:26 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    عجب ... خخخخخ

    میخـــــــوام اگه قســـمت بشـــــه تــــــو اینجــــا یه آبمیـــــــــوه فروشــــی بــــاز کنــــــم...

    چـــــــون 50 ٪ دوستـــــــــــان نقــش هـــــــویـــج رو دارن. (بابا حداقل یه نظری چیزی بده)

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: عجب , , , خخخخخ,

    + نوشته شده در سه شنبه 26 آذر 1398ساعت 14:25 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    جوک باحال جدید (02

     

     

     

     

    باور می کنید من تا همین چند وقت پیش فک میکردمGf مخفف گوجه فرنگیه

    .

    نگو ینی دوست دختر ... !!!

     

    ***************

    الان که نه کولرا روشنن و نه بخاری..باباها نمی دونن دقیقا باید چیکارکنن...

    هی الکی توخونه راه میرن و در کابینتارو بازوبسته می کنن :D

    ***************

    تو اسپانیا 30 % ازدواجا ازطریق فیسبوک

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    ولی تو ایران بعده 3 ماه که بادختره چت میکنن تازه می فهمن پسر بوده.. :|

    ***************

    ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻮﻣﻬﺎﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺳﺮﺗﻪ ﯾﮏ ﮐﺮﺑﺎﺳﻨ

    ﻧﺎﻣﻮﺳـــــــﺎً

    ﻭﺍﺳﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﺒﺎﺱ ﻗﺎﺩﺭﯼ

    ﺑﺎ ﺟﻮﺭﺝ ﮐﻠﻮﻧﯽ

    ﯾﮑـــــــﯿﻪ !!!!! ؟

    ***************

    اعتراف می کنم یکی ازتفریحاتم اینه که توی میهمانیهای رسمی ... به دوستانروبه روییم پیام میفرستم :خشتک شلوارت پارست ...! امتحان کنیدطرف حداقل پنج کیلوکم می کنه ... ! :D

    **************

    گشت ارشاد:آقا باشما چه نسبتی داره؟

    دختر: برام کارت شارژ میخره :))

    **************

    طریقه روانی کردن دخترا بادو حرکت :

    ازشون عکس بگیرید ...

    عکس رو بهشون نشون ندید ...!!!

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: جوک باحال جدید (02,

    + نوشته شده در سه شنبه 26 آذر 1398ساعت 14:18 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    عکس های خنده دار (01)

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: عکس های خنده دار (01),

    + نوشته شده در سه شنبه 26 آذر 1398ساعت 14:13 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    جوک باحال جدید (01

     

    اینا که تو انتخابات رای ندادن ولی الان دارن هوار میکشن و میرقصن حکم همونا هستن که روزه نمیگیرن ولی سر سفره افطار دو لپی می لنبونن :|

    وقتی داری درس میخونی تازه میفهمی بحث های شبکه4 هم  مفید و سودمند هستند.
    تو ایران میشه از هوا ی خالی پول در اورد

    .

    .

    .

    .

    با فروش چیپس خخخخخخخ



    رفتم از عابربانک پول بگیرم میگه : در حال حاضر دستگاه حاضر به ارائه سرویس نمیباشد .

    بعد مینویسه : آیا درخواست دیگری دارید؟!

    آره سلام ما رو هم به عمت برسون!


    دخدره نوشته "نرو!!
    دردناک ترین التماس دنیاست !! :'(
    اما به نظر من نرو یکی از بهترین نرم افزارهای رایت سی دیه !! :|


     موقع استفاده از خود پرداز بعضیا آنچنان بهت زل میزنن که مجبوری به جای5تومن.

    10تومن برداری که آبروت نره!!!

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: جوک باحال جدید (01,

    + نوشته شده در سه شنبه 26 آذر 1398ساعت 13:51 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    داستان عاشقانه رسیدن به عشق

    شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :
     
     
    سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم.
     

     دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.
     
    یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام ….
     
    پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند…
    می کشند .

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: داستان عاشقانه رسیدن به عشق,

    + نوشته شده در سه شنبه 26 آذر 1398ساعت 13:49 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    داستان عاشقانه دیوانگی عشق

    زمان های قديم٬ وقتی هنوز راه بشر به زمين باز نشده بود. فضيلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند.

    ذکاوت گفت بياييد بازی کنيم. مثل قايم باشک!

    ديوانگی فرياد زد: آره قبوله من چشم می زارم!

    چون کسی نمی خواست دنبال ديوانگی بگردد٬‌ همه قبول کردند.

    ديوانگی چشم هايش را بست و شروع به شمردن کرد: يک٬ ... دو٬ ... سه٬ ... !

    همه به دنبال جايی بودند که قايم بشوند.

    نظافت خودش را به شاخ ماه آويزان کرد.

    خيانت خودش را داخل انبوهی از زباله ها مخفی کرد.

    اصالت به ميان ابر ها رفت.

    هوس به مرکز زمين راه افتاد.

    دروغ که می گفت به اعماق کوير خواهد رفت٬ به اعماق دريا رفت.

    طعم داخل يک سيب سرخ قرار گرفت.

    حسادت هم رفت داخل يک چاه عميق.

    آرام آرام همه قايم شده بودند و

    ديوانگی همچنان می شمرد: هفتادو سه٬ هفتادو چهار٬ ...

    اما عشق هنوز معطل بود و نمی دانست به کجا برود.

    تعجبی هم ندارد. قايم کردن عشق خيلی سخت است.

    ديوانگی داشت به عدد ۱۰۰ نزديک می شد٬ که عشق رفت وسط يک دسته گل رز آرام نشت.

    ديوانگی فرياد زد: دارم ميام. دارم ميام ...

    همان اول کار تنبلی را ديد. تنبلی اصلا تلاش نکرده بود تا قايم شود.

    بعد هم نظافت را يافت. خلاصه نوبت به ديگران رسيد. اما از عشق خبری نبود.

    ديوانگی ديگر خسته شده بود که حسادت حسوديش گرفت و آرام در گوش او گفت: عشق در آن سوی گل رز مخفی شده است.

    ديوانگی با هيجان زيادی يک شاخه گل از درخت کند و آن را با تمام قدرت داخل گل های رز فرو برد.

    صدای ناله ای بلند شد.

    عشق از داخل شاخه ها بيرون آمد٬ دست هايش را جلوی صورتش گرفته بود و از بين انگشتانش خون می ريخت.

    شاخهء درخت٬ چشمان عشق را کور کرده بود.

    ديوانگی که خيلی ترسيده بود با شرمندگی گفت

    حالا من چی کار کنم؟ چگونه می توانم جبران کنم؟

    عشق جواب داد: مهم نيست دوست من٬ تو ديگه نميتونی کاری بکنی٬ فقط ازت خواهش می کنم از اين به بعد يار من باش.

    همه جا همراهم باش تا راه را گم نکنم.

    و از همان روز تا هميشه عشق و ديوانگی همراه يکديگر به احساس تمام آدم های عاشق سرک می کشند .

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: داستان عاشقانه دیوانگی عشق,

    + نوشته شده در سه شنبه 26 آذر 1398ساعت 13:38 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"
    صفحات ديگر وبلاگ:<>
    جدیدترین مطالب
    مطالب ویژه
    بنر سایت
    بـــــــــــنر سایت
    

    60*468
    امکانات

    RSS

    POWERED BY
    MyPanahGah