داستان دختر عاشق

ساخت كد آهنگ


سایت تفریح و سرگرمی تفریح روز



برای ورود به باحال ترین و با جنبه ترین های چت روم کلیک اینجا کنید
درباره ما
سلام به سایت جدیدترین اس ام اس ها عاشقانه بیاتو اس ام اس 7 خوش اومدی امیدوارم لحاظت خوب وخوشی رو در این سایت سپری کنید . برای پشتیبانی از ما اگه خواستید میتونیم تبادل بنر باهم داشته باشیم. منتظرم خبرتون هستم . بدورد. خوش بگذره.
جديدترين مطالب
آخرين مطالب
موضوعات
  • اس ام اس
  • اس ام اس آرزو
  • اس ام اس آشتی
  • اس ام اس انتظار
  • اس ام اس با موضوع خداوند
  • اس ام اس معرفت و به سلامتی
  • اس ام اس بارانی
  • اس ام اس بوسه
  • اس ام اس بی معرفتی
  • اس ام اس بی وفایی
  • اس ام اس تبریک ازدواج
  • اس ام اس تولد
  • اس ام اس سالگرد ازدواج
  • اس ام اس عید نوروز
  • اس ام اس تسلیت
  • اس ام اس تنهایی
  • اس ام اس تیکه دار
  • اس ام اس خداحافظی
  • اس ام اس خیانت
  • اس ام اس دلتنگی
  • اس ام اس دوستت دارم
  • اس ام اس رفاقتی
  • اس ام اس روز ازدواج
  • اس ام اس روز دختر
  • اس ام اس روز زن
  • اس ام اس روز پدر
  • اس ام اس روز مادر
  • اس ام اس روز نوجوان
  • اس ام اس سرکاری و خنده دار
  • اس ام اس سیزده به در
  • اس ام اس شب بخیر
  • اس ام اس شب یلدا
  • اس ام اس شکلک دار
  • اس ام اس صبح بخیر
  • اس ام اس ضد دختر
  • اس ام اس ضد پسر
  • اس ام اس عاشقانه
  • اس ام اس عید غدیر
  • اس ام اس عید فطر
  • اس ام اس عید قربان
  • اس ام اس غرور
  • اس ام اس فصل بهار
  • اس ام اس فوتبالی
  • اس ام اس ماه رمضان
  • اس ام اس ماه محرم
  • اس ام اس مهربانی
  • اس ام اس موفقیت
  • اس ام اس ناامیدی
  • اس ام اس نیمه شب
  • اس ام اس پ ن پ
  • اس ام اس پرسشی
  • اس ام اس چهار شنبه سوری
  • اس ام اس گرانی
  • اس ام اس ولنتاین
  • اس ام اس بی تربیتی
  • اس ام اس انحرافی
  • اس ام اس ضدحال
  • اس ام اس سربازی
  • اس ام اس لـــــری
  • اس ام اس تـــــرکی
  • اس ام اس رشـــتی
  • اس ام اس لات و لوت
  • اس ام اس غمگین
  • داستان
  • داستان آموزنده
  • داستان جالب
  • داستان عاشقانه
  • مطالب خواندنی
  • اشعار زیبا
  • اشعار عاشقانه
  • متن های عاشقانه
  • متن های زیبا
  • مطلب طنز
  • متن کارت عروسی
  • شعر عاشقانه غمگین
  • شکلک های متنوع برای زیبا سازی وبلاگ
  • تصاویر پ ن پ
  • تصاویر پ ن پ
  • اس ام اس و ومطالب ارسالی
  • مطلب ارسالی 1
  • آهنگ پیشواز ایرانسل
  • آهنگ پیشواز پ ن پ
  • احسان خواجه امیری
  • پویا بیاتی
  • حمید عسگری
  • رضا صادقی
  • علی عبدالمالکی
  • علی لهراسبی
  • محسن یگانه
  • مهدی احمدوند
  • مجیدخراطها
  • محسن چاووشی
  • شادمهر عقیلی
  • محمد علیزاده
  • مرتضی پاشایی
  • فریدون آسرایی
  • رضا صادقی
  • دانستنیها
  • آیا میدانید؟؟
  • دانستنیهای گوناگون
  • بیوگرافی خواننده ها
  • احسان خواجه امیری
  • آرش
  • امیرتتلو
  • افشین آذری
  • پویا بیاتی
  • حسین تهی
  • رضا پیشرو
  • رضا صادقی
  • بیژن مرتضوی
  • سیاوش قمشی
  • شهرام صولتی
  • شهرام شکوهی
  • شادمهر عقیلی
  • علی اصحابی
  • علی لهراسبی
  • علی عبدالمالکی
  • علی تکتا
  • علیرضا افتخاری
  • علیرضا روزگار
  • فریدون آسرایی
  • فرزاد فرزین
  • کامران و هومن
  • مهدی مقدم
  • محسن چاووشی
  • مجید خراطها
  • محسن یگانه
  • مهدی احمد وند
  • منصور
  • معین
  • مرتضی پاشایی
  • محمد علیزاده
  • یــــــــاس
  • ترفند های جالب
  • ترفند اینترنتی
  • ترفند گوشی
  • ترفند کامپیوتر
  • آموزش نرم افزار و کامپیوتر
  • آموزش فتوشاپ
  • آموزش ویندوز 7
  • آموزش ویندوز 8
  • نرم افزار کامپیوتر
  • مطالب جالب خواندنی
  • مطالب (1)
  • پست های فیسبوکی
  • قسمت 1
  • عکس های خنده دار
  • قسمت (1)
  • قسمت (2)
  • قسمت (3)
  • قسمت (4)
  • قسمت (5)
  • قسمت (6)
  • تک مطلب های خنده دار
  • قسمت (1)
  • قسمت (2)
  • قسمت (3)
  • تک مطلب های عاشقانه وغمگین
  • قسمت (1)
  • قسمت (2)
  • قسمت (3)
  • ترول های خنده دار
  • قسمت 1
  • قسمت 2
  • جوک فک و فامیله ماداریم؟
  • قسمت 1
  • قسمت 2
  • چیستان
  • قسمت 1
  • قسمت 2
  • قسمت 2
  • اس ام اس سنگین و معنی دار
  • قسمت 1
  • سکوت و عشق
  • قسمت (1)
  • اس ام اس سیگار
  • قسمت (1)
  • دانلود رمان های مختلف
  • قسمت (1)
  • عکس ها و فایل های خود سایت
  • قسمت (1)
  • مطالب با موضوع خدا
  • قسمت (1)
  • نویسندگان

    • )
    • )
    • mypanahgah.ir

    داستان دختر عاشق

    دختري بود نابينا
    که از خودش تنفر داشت
    که از تمام دنيا تنفر داشت
    و فقط يکنفر را دوست داشت
    دلداده اش را
    و با او چنين گفته بود
    « اگر روزي قادر به ديدن باشم
    حتي اگر فقط براي يک لحظه بتوانم دنيا را ببينم
    عروس **** گاه تو خواهم شد »

    ***
    و چنين شد که آمد آن روزي
    که يک نفر پيدا شد
    که حاضر شود چشمهاي خودش را به دختر نابينا بدهد
    و دختر آسمان را ديد و زمين را
    رودخانه ها و درختها را
    آدميان و پرنده ها را
    و نفرت از روانش رخت بر بست

    ***
    دلداده به ديدنش آمد
    و ياد آورد وعده ديرينش شد :
    « بيا و با من عروسي کن
    ببين که سالهاي سال منتظرت مانده ام »

    ***
    دختر برخود بلرزيد
    و به زمزمه با خود گفت :
    « اين چه بخت شومي است که مرا رها نمي کند ؟ »
    دلداده اش هم نابينا بود
    و دختر قاطعانه جواب داد:
    قادر به همسري با او نيست

    ***
    دلداده رو به ديگر سو کرد
    که دختر اشکهايش را نبيند
    و در حالي که از او دور مي شد گفت
    « پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشي »

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: داستان دختر عاشق,

    + نوشته شده در دو شنبه 25 آذر 1398ساعت 18:56 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    داستان دختر و پسر عاشق

     

    یك بار دختری حین صحبت با پسری كه عاشقش بود، ازش پرسید

    چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟

    دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"*دوست دارم

    تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان كنی... پس چطور دوستم داری؟
    چطور میتونی بگی عاشقمی؟

    من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت كنم
    ثابت كنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی

    باشه.. باشه!!! میگم... چون تو خوشگلی،
    صدات گرم و خواستنیه،

    همیشه بهم اهمیت میدی،

    دوست داشتنی هستی،

    با ملاحظه هستی،

    بخاطر لبخندت،

    دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد

    متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناكی كرد و به حالت كما رفت

    پسر نامه ای رو كنارش گذاشت با این مضمون


    عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا كه نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟

    نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم

    گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت كردن هات دوست دارم اما حالا كه نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم

    گفتم واسه لبخندات، برای حركاتت عاشقتم
    اما حالا نه میتونی بخندی نه حركت كنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم

    اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره

    عشق دلیل میخواد؟

    نه!معلومه كه نه!!

    پس من هنوز هم عاشقتم

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: داستان دختر و پسر عاشق,

    + نوشته شده در دو شنبه 25 آذر 1398ساعت 17:19 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    پسر به دختر گفت: دوسم داري اشك ....

    پسر به دختر گفت: دوسم داري اشك از چشماي دختر جاري شد.


    ميخواست بره كه پسر دستشو گرفت،اشكاشو پاك كرد و گفت:

    اگه دوسم ندارياشكال نداره مهم اينه كه من دوست دارم و طاقت ديدن اشكاتو ندارم

    دختر سرشو پايين انداخت و گفت: ميدوني چيه؟...

    بقیه در ادامه ی مطلب ...

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: پسر به دختر گفت: دوسم داري اشك , , , , ,

    + نوشته شده در یک شنبه 17 آذر 1398ساعت 11:13 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    (سام و مولی)به این میگن یه عشق واقعی

    هر کی میخواست یه زندگی عاشقانه رو مثال بزنه بی اختیار زندگی سام و مولی رو بیاد می اورد.یه زندگی پر از مهر و محبت.تو دانشگاه بصورت اتفاقی با هم آشنا شدن ،سلیقه های مشترکی داشتن ،هر دو زیبا ،باهوش و عاشق صداقت و پاکی بودن و خیل زود زندگی شون رو تو کلیسا با قسم خوردن به اینکه که تا اخرین لحظه عمرشون در کنار هم بمونن تو شادی دوستان و خانواده هاشون اغاز کردن.همه چیشون رویایی بودو با هم قرار گذاشتن بودن یک دفترچه خاطرات مشترک داشته باشن تا وقتی پیر شدن اونا رو برای نوه هاشون بخونن و با یاد اوری خاطرات خوش هیچوقت لحظه های زیبای با هم بودن رو از یاد نبرن ...

     

    بقیه در ادامه ی مطلب... 

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: (سام و مولی)به این میگن یه عشق واقعی,

    + نوشته شده در یک شنبه 17 آذر 1398ساعت 10:58 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    ﭘﺴﺮ 16 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ ...

    ﭘﺴﺮ 16 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ
    18 ﺳﺎﻟﮕﯿﻢ ﭼﯿﮑﺎﺩﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ؟
    ﻣﺎﺩﺭ: ﭘﺴﺮﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻮﻧﺪﻩ
    ﭘﺴﺮ 17ﺳﺎﻟﻪ ﺷﺪ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪ ﺷﺪ،ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ
    ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩ،ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ ﭘﺴﺮﺕ
    ﺑﯿﻤﺎﺭﯾِﻘﻠﺒﯽ ﺩﺍﺭﻩ . ﭘﺴﺮ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﺎﻡ
    ﻣﻦ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ...؟ ! ﻣﺎﺩﺭ ﻓﻘﻂ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ . ﭘﺴﺮ ﺗﺤﺖ
    ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ
    ﻫﻤﮥ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ 18 ﺳﺎﻟﮕﯽِ ﺍﺵ ﺗﺪﺍﺭﮎ
    ﺩﯾﺪﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﻣﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ
    ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺘﺶ ﺑﻮﺩ ﺷﺪ ....
    ﭘﺴﺮﻡ ؛ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﻪ
    ﭼﯿﺰ ﻋﺎﻟﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ،ﯾﺎﺩﺗﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﭘﺮﺳﯿﺪﯼ
    ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﭼﯽ ﮐﺎﺩﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ؟
    ﻭ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﭼﻪ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺑﺪﻡ ! ﻣﻦ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﻭ
    ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﺍﺩﻡ،ﺍﺯﺵ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﮐﻦ ﻭ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ ♥
    ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺯ ﻗﻠﺐِ ﻣﺎﺩﺭﻭ ﻋﺸﻘﺶ
    ﻧﯿﺴﺖ...

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: ﭘﺴﺮ 16 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ , , , ,

    + نوشته شده در پنج شنبه 14 آذر 1398ساعت 14:29 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    یک روز یک پسر و یک دخترجوان ... (داستن کوتاه بخون)

    یک روز یک پسر و دختر جوان دست در دست هم از خیابانی عبور میکردند
    جلوی ویترین یک مغازه می ایستند
    دختر:وای چه پالتوی زیبایی
    پسر: عزیزم بیا بریم تو بپوش ببین دوست داری؟
    وارد مغازه میشوند دختر پالتو را امتحان میکند و بعد از نیم ساعت میگه که خوشش اومده
    پسر: ببخشید قیمت این پالتو چنده؟
    فروشنده:360 هزار تومان!!

    پسر: باشه میخرمش
    دختر:آروم میگه ولی تو اینهمه پول رو از کجا میاری؟
    پسر:پس اندازه 1ساله ام هست نگران نباش
    چشمان دختر از شدت خوشحالی برق میزند
    دختر:ولی تو خیلی برای جمع آوری این پول زحمت کشیدی میخواستی گیتار مورد علاقه ات رو بخری

    پسر جوان رو به دختر بر میگرده و میگه:
    مهم نیست عزیزم مهم اینکه با این هدیه تو را خوشحال میکنم برای خرید گیتار میتونم 1سال دیگه صبر کنم
    بعد از خرید پالتو هردو روانه پارک شدن
    پسر:عزیزم من رو دوست داری؟
    دختر: آره
    پسر: چقدر؟
    دختر: خیلی

    پسر: یعنی به غیر از من هیچکس رو دوست نداری و نداشتی؟
    دختر: خوب معلومه نه
    یک فالگیر به آنها نزدیک میشود رو به دختر میکند و میگویید بیا فالت رو بگیرم
    دست دختر را میگیرد
    فالگیر: بختت بلنده دختر زندگی خوبی داری و آینده ای درخشان عاشقی عاشق

    چشمان پسر جوان از شدت خوشحالی برق میزند
    فالگیر: عاشق یک پسر جوان یک پسر قدبلند با موهای مشکی و چشمان آبی
    دختر ناگهان دست و پایش را گم میکند
    پسر وا میرود
    دختر دستهایش را از دستهای فالگیر بیرون میکشد
    چشمان پسر پر از اشک میشود
    رو به دختر می ایستدو میگویید :
    او را میشناسم همین حالا از او یک پالتو خریدیم
    دختر سرش را پایین می اندازد

    پسر: تو اون پالتو را نمیخواستی فقط میخواستی او را ببینی
    ما هر روز از آن مغازه عبور میکردیم و همیشه تو از آنجا چیزی میخواستی چقدر ساده بودم نفهمیدم چرا با من اینکارو کردی چرا؟

    دختر آروم از کنارش عبور کرد او حتی پالتو مورد علاقه اش را با خود نبرد...

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: یک روز یک پسر و یک دخترجوان , , , (داستن کوتاه بخون),

    + نوشته شده در پنج شنبه 14 آذر 1398ساعت 14:22 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    ♥♥داستان عاشقانه و غم انگیز قرار ♥♥

    نشسته بودم رو نیمکت پارک، کلاغ‌ها را می‌شمردم تا بیاید. سنگ می‌انداختم بهشان. می‌پریدند، دورتر می‌نشستند. کمی بعد دوباره برمی‌گشتند، جلوم رژه می‌رفتند. 

    بقیه در ادامه ی مطلب...

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: ♥♥داستان عاشقانه و غم انگیز قرار ♥♥,

    + نوشته شده در دو شنبه 8 مهر 1398ساعت 10:54 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    داستان عاشقانه

     http://up.toca.ir/images/d3tboqe0kg3rbgw67nj.jpg

    پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
    تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: داستان عاشقانه,

    + نوشته شده در یک شنبه 29 بهمن 1398ساعت 16:11 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    داستان عاشقانه و رمانتیک خواندنی نهایت ابراز عشق

    /upload/b/bia2sms7/image/dastane-asheghane.jpg
    یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟

    برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند. برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند.

     

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: داستان عاشقانه و رمانتیک خواندنی نهایت ابراز عشق,

    + نوشته شده در یک شنبه 29 بهمن 1398ساعت 16:9 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    داستان زیبا عاشقانه ی دختر فداکار

     

    /upload/b/bia2sms7/image/dastan-asheghaneh.jpg

    همسرم با صدای بلندی گفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فروکنی؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟

    روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم.

    تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد. اشک در چشمهایش پر شده بود….

     

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: داستان زیبا عاشقانه ی دختر فداکار,

    + نوشته شده در یک شنبه 29 بهمن 1398ساعت 16:2 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    یک داستان عاشقانه بسیار زیبا و رمانتیک

    /upload/b/bia2sms7/image/dastane-asheghanee-300x228.jpg

    از زندگی خسته شده بود. شقیقه هاش تیر می کشید. بی تفاوت به دیوار سفید خیره شده بود. چقدر خسته بود.  از نگاهش پیدا بود. تنها او میدانست.

    چقدر دوستش داشت؟ جواب این سوال را نمی دانست اما کسی در درونش فریاد میزد یک دنیا اما دنیا به چشمش کوچک بود. به اندازه ی تمام ثانیه هایی که با یاد او ، فکر او صدای او زندگی کرده بود.

     

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: یک داستان عاشقانه بسیار زیبا و رمانتیک,

    + نوشته شده در یک شنبه 29 بهمن 1398ساعت 16:0 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    داستان زیبای عاشقانه

     /upload/b/bia2sms7/image/eshgh-270x300.gif

     

    زنی هنگام بیرون آمدن از خانه، سه پیرمرد با ریش های بلند سفید را دید که جلوی در نشسته اند.
    زن گفت: هر چه فکر می کنم شما را نمی شناسم؛ اما باید گرسنه باشید. لطفا” بیاید تو و چیزی بخورید.
    آنها پرسیدند: آیا همسرت در خانه است؟
    زن گفت: نه .
    آنها گفتند: پس ما نمی توانیم بیاییم.

     

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: داستان زیبای عاشقانه,

    + نوشته شده در یک شنبه 29 بهمن 1398ساعت 15:55 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    نشان لیاقت عشق ( داستان عاشقانه )

     /upload/b/bia2sms7/image/dastnaeasheghane.jpg

     

    فرمانروایی که می‌کوشید تا مرزهای جنوبی کشورش را گسترش دهد ، با مقاومتهای سرداری محلی مواجه شد و مزاحمتهای سردار به حدی رسید که خشم فرمانروا را برانگیخت و بنابراین او تعداد زیادی سرباز را مامور دستگیری سردار کرد. عاقبت سردار و همسرش به اسارت نیروهای فرمانروا درآمدند و برای محاکمه و مجازات به پایتخت فرستاده شدند. فرمانروا با دیدن قیافه سردار جنگاور تحت تاثیر قرار گرفت و از او پرسید: ای سردار ، اگر من از گناهت بگذرم و آزادت کنم ، چه می‌کنی؟

     

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: نشان لیاقت عشق ( داستان عاشقانه ),

    + نوشته شده در یک شنبه 29 بهمن 1398ساعت 15:53 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    داستان (روز مادر )

     /upload/b/bia2sms7/image/SMS-madar-300x207.jpg

     

    یک روز گرم تابستان ، پسر کوچکی با عجله لباسهایش را در آورد و
    خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت.
    مادرش از پنجره نگاهش می کرد و از شادی کودکش لذت میبرد.
    مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی پسرش شنا می کرد.
    مادر وحشتزده به سمت دریاچه دوید و با فریادش پسرش را صدا زد .

     

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: داستان (روز مادر ),

    + نوشته شده در یک شنبه 29 بهمن 1398ساعت 15:52 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    جواب نیش عقرب ( داستان عاشقانه )

     /upload/b/bia2sms7/image/images.jpg

     

    هندویی عقربی را دید که در آب برای نجات خویش دست و پا میزند..

    هندو به قصد کمک دستش را به طرف عقرب دراز کرد؛

    اما عقرب تلاش کرد تا نیشش بزند! با این وجود مرد هنوز تلاش میکرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد؛

    اما عقرب دوباره سعی کرد او را نیش بزند!

     

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: جواب نیش عقرب ( داستان عاشقانه ),

    + نوشته شده در یک شنبه 29 بهمن 1398ساعت 15:50 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    زیباترین قلب ( داستان عاشقانه )

     /upload/b/bia2sms7/image/ghalb-300x199.jpg

     

    روزی مرد جوانی وسط شهری ایستاده بود و ادعا می کرد که زیبا ترین قلب را درتمام آن منطقه دارد.
    جمعیت زیاد جمع شدند. قلب او کاملاً سالم بود و هیچ خدشه‌ای بر آن وارد نشده بود و همه تصدیق کردند که قلب او به راستی زیباترین قلبی است که تاکنون دیده‌اند. مرد جوان با کمال افتخار با صدایی بلند به تعریف قلب خود پرداخت.

     

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: زیباترین قلب ( داستان عاشقانه ),

    + نوشته شده در یک شنبه 29 بهمن 1398ساعت 15:46 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    داستان معنای خوشبختی

     /upload/b/bia2sms7/image/l0bmdepdc9h2yb8lri.jpg

     

    دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.

     

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: داستان معنای خوشبختی,

    + نوشته شده در یک شنبه 29 بهمن 1398ساعت 15:36 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    عشق در بیمارستان

     /upload/b/bia2sms7/image/images1.jpg

     

    چند روزی که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه ی بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند.
    از حرف های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است.در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم.

     

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: عشق در بیمارستان,

    + نوشته شده در یک شنبه 29 بهمن 1398ساعت 15:34 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    گفت من برادری گمشده دارم (داستان عاشقانه)

     /upload/b/bia2sms7/image/dastan.jpg

     

    بسیار شیکتر و به روز تر از آن بود که به نظرت بیاد خودش هم مجروح جنگیه! آن هم چه مجروحی؟؟

    درست حسابی جانباز….

     

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: گفت من برادری گمشده دارم (داستان عاشقانه),

    + نوشته شده در یک شنبه 29 بهمن 1398ساعت 15:32 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"

    دختر سی دی فروش(داستان عاشقانه)

     /upload/b/bia2sms7/image/asheghane.jpg

     

    میخواستمت اما رفته بودی ، آمدم ببینمت اما دیگر نبودی…

    پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد.
    اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت.

     

    
    
    
    
    


    برچسب‌ها: دختر سی دی فروش(داستان عاشقانه),

    + نوشته شده در یک شنبه 29 بهمن 1398ساعت 15:24 توسط Mohammad
    لطفا در مورد اين مطلب نظر بزاريد"
    صفحات ديگر وبلاگ:<>
    جدیدترین مطالب
    مطالب ویژه
    بنر سایت
    بـــــــــــنر سایت
    

    60*468
    امکانات

    RSS

    POWERED BY
    MyPanahGah